تتلی
نویسه گردانی:
TTLY
تتلی . [ ت ِ ت ِ] (هندی ، اِ) هندی چوچی . (الفاظ الادویه ص 72). نوعی سداب که در دفع نوبه بکار میبرند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تتلی . [ ت َ ت َل ْ لی ] (ع مص ) تتبع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). در پی چیزی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تتلیت ُ حقی ؛ ای تتبعته ُ ...
تطلی . [ت َ طَل ْ لی ] (ع مص ) لازم کردن بازی و شادمانی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اندوده شدن . (ت...