تجرع  افتادن 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        TJRʽ  ʼFTADN 
    
							
    
								
        تجرع  افتادن . [ ت َ ج َرْ رُ اُ دَ ] (مص  مرکب ) نوشیده  شدن . جرعه  جرعه  در گلو فرورفتن  :  چندانکه  شربت  مرگ  تجرع  افتد... (کلیله  و دمنه )... و شربتهای  تلخ  که  آنروز تجرع  افتد واجب  کند که  محبت  دنیا را بر دلها سرد کند. (کلیله  و دمنه ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    
								
    هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.