اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تحریج

نویسه گردانی: TḤRYJ
تحریج . [ ت َ ] (ع مص ) تنگنا گرفتن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تنگ کردن و تنگ گرفتن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنگ فراگرفتن بر کسی . (آنندراج ). تضییق . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || سوگند غلیظ خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تحریج در امری ؛ مبالغت در اصرار بر چیزی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || حرام کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تحریج سگ ؛ بستن گردن آن به ریسمانها. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تهریج . [ ت َ ] (ع مص ) نیک راندن شتر را چنانکه سرگشته گردد از سختی گرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.