اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخت سلیمان

نویسه گردانی: TḴT SLYMAN
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) تخت منسوب به حضرت سلیمان :
مگر تخت سلیمانست کز دریا سحرگاهان
نباشد زی که و هامون مگر بر باد جولانش .

ناصرخسرو.


بر دل پاکش غباری بیگناه از من چراست
دیو بی انصاف بر تخت سلیمان چون نشست .

خاقانی .


و رجوع به تخت سلیمانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تخت سلیمان . [ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) آثار مخروبه ای است در بیست وپنج فرسخی دریاچه ٔ ارومیه بطرف شرقی که عده ای از مورخین آنرا پایتخت آذرب...
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) نام کوهی است در وسط کشمیر که تخت حضرت سلیمان علیه السلام در آنجا فرودآمده و الحال مردم برای زیار...
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) در یکی از بلندیها که در سر راه شیراز و اصفهان واقع است خرابه های درهم و برهمی دیده میشود و چنین به ن...
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) از کوههای دوهزار. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 153 و ترجمه ٔ وحید ص 204 شود.
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) آثار قلعه ای است که درنزدیکی اشاقی قرار دارد. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 161 و ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.