اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخسیر

نویسه گردانی: TḴSYR
تخسیر. [ ت َ ] (ع مص ) هلاک کردن . (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) (آنندراج ): خسره ُ سوءُ عمله ِ؛ ای اهلکه ُ. (اقرب الموارد). || زیانکار گردانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). || به زیان نسبت دادن کسی را. (اقرب الموارد). || ضرر و زیان : ... فماتزیدوننی غیر تخسیر. (قرآن 63/11).
در عطای ما نه تخسیر و نه کم
نه پشیمانی نه حسرت نه ندم .

مولوی .


|| کمی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
تو مبین تخسیر روزی و معاش
تو مبین این قحط و خوف و ارتعاش .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تخثیر. [ ت َ ] (ع مص ) سطبر و چغرات گردانیدن شیر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غلیظ گردانیدن شیر را. (اقرب الموارد).
تخصیر. [ ت َ ](ع مص ) باریک میان گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). باریک میان کردن . (زوزنی ). || باریک کردن . (اقرب الموارد). || قرار دادن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.