تراب
نویسه گردانی:
TRʼB
تراب . [ ت ِ ] (ع اِ) بن دست گوسپند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). منه حدیث علی علیه السلام : لئن ولیت بنی امیة لانفضهم القصاب التراب الوذمة. (منتهی الارب ). || آن یا جمع تَرْب بالفتح است مخفف تَرَب یا صواب الوذام التربه است و آن وذام (روده وشکنبه ها) است که بخاک افتاده باشد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
طرعب . [ طَ ع َ ] (ع ص ) دراز به درازی زشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الطویل القبیح الطول . (اقرب الموارد).