تربان
نویسه گردانی:
TRBAN
تربان . [ ت ُ ] (اِخ ) نام وادیی است میان ذات الجیش و مَلَل و السیالة، آبهای فراوانی دارد. رسول خدا در غزوه ٔ بدر بدانجا فرودآمد و منزل عروةبن اذینة شاعر کلابی بدانجا بود. کثیر راست :
... و قد مرت علی تربان تحدی
بها بالجزع من مَلَل وسیج .
و شارح ابیات آرد: تربان قریه ای است از ملل بمسافت یک شب از مدینه ... (از معجم البلدان ). و استقبل طلحة و سعیدبن زید رسول اﷲ صلی اﷲعلیه وسلم بتربان (فیمابین ملل و السیالة) و هو منحدر من بدر یرید المدینه . (امتاع ص 99). و رجوع به ص 65 همان کتاب شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تربان . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ تُراب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تُراب شود.
تربان . [ ت ُ ] (اِخ ) قریه ای به پنج فرسخی سمرقند. (از معجم البلدان ).
تربان . [ ت ُ ] (اِخ ) این نام در شعر متنبی آمده ، شارحان دیوان نویسند: جایی است در عراق ، و این قول اشتباه است و صحیح این است که نام ن...