اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترد

نویسه گردانی: TRD
ترد. [ ت ُ ] (ص ) شکننده و نازک و رقیق و بی دوام . (ناظم الاطباء). زودشکن . شکننده . سست . مقابل چغر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تان ترد. [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نوعی از حشرات هی مِن-وپ-تِ-ر ۞ که آن را در تداول عوام فرانسه «اره مگس » ۞ نامند.
ترد شدن . [ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لطیف و نرم شدن ، چنانکه گوشت را در برف یا پیاز و انجیر رنده شده خوابانند تا نرم و ترد شود و از حالت چغری ...
طرد. [ طَ ] (ع مص ) آمدن قوم را و درگذشتن از ایشان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || راندن . دور کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ...
طرد. [ طَ رَ ] (ع مص ) مروسیدن به شکار. (منتهی الارب ). خوی گرفتن به شکار. شکارکردن . || دور کردن . طَرْد. (اقرب الموارد). || (اِ) بچه ٔ ز...
طرد. [ طَ رِ ] (ع ص ) آب باران به بول ستوران آمیخته از کثرت آمد و شد آنها. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: دَنت (اوستایی) دَووژ davuž (اوستایی: دْووژ dvuž) نیراس (سنسکریت)*** فانکو آدینات 09163657861
طرد کردن . [ طَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راندن . دور کردن . نفی کردن . رجوع به طرد شود.
طرد و عکس . [ طَ دُ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) طرد و عکس این است که سخنی را به ترتیبی برانند و آنگاه آن را معکوس کنند، چنانکه گویند: هر...
اصلِ طردِ پائولی. (فیزیک، شیمی) مترادفِ عبارتِ Pauli exclusion principle در زبان انگلیسی، و یا Paulisches Ausschlussprinzip در زبان آلمانی، می باشد. و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.