ترش  شدن . [ ت ُ 
/ ت ُ رُ ش ُ دَ ] (مص  مرکب ) ترشیدن . حموضت . مزه ٔ ترش  گرفتن . ترش  گشتن .  ||  فاسد شدن  با گرفتن  بوی  یا طعم  ترش .  ||  خشمگین  شدن  
: کسان  که  تلخی  زهر طلب  نمیدانند
ترش  شوند و بتابند رو ز اهل  سؤال 
ترا که  می شنوی  طاقت شنیدن  نیست 
مراکه  می طلبم  خود چگونه  باشد حال ؟ 
رودکی  (از احوال  و اشعار ج  3 ص 1006).
و رجوع  به  ترش  شود.