ترغ
نویسه گردانی:
TRḠ
ترغ . [ ت ُ رُ ] (اِ) اسبی باشد سرخ رنگ که آن را کهر خوانند. (برهان ) (انجمن آرا). برهان چنین نوشته و در فرهنگها نیافتم . (انجمن آرا). اسب کمیت . (آنندراج ). اسب کهر که سرخ رنگ است . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ترغ .[ ت َ رَ ] (اِ صوت ) مخفف تراغ . آوازی که از شکستن یا افتادن چیز سخت یا بهم خوردن دو چیز سخت یا مانند آنها پیدا شود... وقتی که صدا مکر...
ترق .[ ت َ رَ ] (اِ صوت ) ترغ . رجوع به تراغ و ترغ شود.
طرق . [ طَ ] (ع مص ) زدن . || زدن به مطرقه . کوفتن . || فال سنگک زدن کاهن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سنگ فال زدن . سنگ زدن کاهن . (زوز...
طرق . [ طَ رَ ] (ع مص ) نوشیدن آب مکدر را. یقال : طرق طرقاً. || توبرتو شدن پر مرغ . (منتهی الارب ). بر هم نشستن پر مرغ . (زوزنی ) (تاج المص...
طرق . [طَ رِ ] (ع ص ) فال سنگک گیرنده . رجوع به طرقات شود.
طرق . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طراق و طریق . (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) ج ِ اطرق . (اقرب الموارد).
طرق . [ طُ رَ ] (ع اِ) ج ِ طرقة.
طرق . [ طِ ] (ع اِ) پیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به عربی شحم است . (فهرست مخزن الادویه ). || (اِمص ) توانائی . (منتهی الارب ) (آنندراج )....
طرق . [ طُ رُ ] (ع اِ) ج ِ طریق . راهها.- وزارت طرق ؛ وزارتی که اداره ٔ شاهراه ها کند به ساختن و ترمیم . وزارت راه . (فرهنگستان ).|| نحوه ها....
طرق . [ طَ رَ ] (اِخ ) آبی است مر بنی وقبی را. (منتهی الارب ). موضعی است که تا وقباء پنج میل راه باشد. (معجم البلدان ).