ترم
نویسه گردانی:
TRM
ترم . [ ت َ ] (اِ) آن بخار که مانند ابر بود لکن بیشتر به زمین نزدیک باشد و آن مثل دود است که هوا را تاریک گرداند و آنرا ترم تژ و تروتژ نیز گویند. به تازیش ضباب خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). بخار و نژم . (ناظم الاطباء). مصحف نزم و نژم . (برهان قاطع چ معین ). رجوع به نزم و نژم شود. در تداول گناباد خراسان نیز کلمه ٔ نِزم بهمین معنی بکار رود.
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
طرم . [ طُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی بازی ورق است .
طرم . [ طِ / طَ ] (اِخ ) ابن بری گفته است موضعی است . ابن مأنوس گوید : طرقت فُطَیْمَةُارحل السفربالطرم بات خیالها یسری .صاحب اللسان گوید...
طرم باز. [ طُ رُ] (نف مرکب ) آنکه طُرُم بازد. رجوع به طُرُم شود.
چقا طرم . [ چ َ طُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 51 هزارگزی شمال خاور الیگودرز، کنار راه مالرو لیلا...
طاق و طرم . [ ق ُ طُ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به طاق و طرنب شود : از پی طاق و طرم خواری کشیدبر امید عزّ در این خواری خوشید.مولوی .
سالار صاحب سمران طرم .[ رِ ح ِ ب ِ س ِ ط؟ ] (اِخ ) یا سلار، که در زمان مردآویز زیار دیلمی صاحب آذربایجان شد و بعد از آن پسر وی صاحب آذربایجان...