ترم
نویسه گردانی:
TRM
ترم . [ ت َ ] (اِخ ) نصر گوید نام قدیمی اُوال است به بحرین . (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ترم . [ رُ ] (اِخ ) ۞ فرزند مارتین ترم دریانورد سابق الذکر که به سال 1629 م . متولد شد و با انگلیسیها و اسپانیولی ها جنگید و پیروز شد.
ترم . [ ت ِرِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیجان رستاق که در بخش مرکزی شهرستان ساری و 10 هزارگزی جنوب خاوری ساری و یکهزار گزی باختر راه ...
ترم . [ ت ِ ] (اِخ ) طرم . نامی است که اهل محل به ناحیه ٔ کبیره ای در جبال مشرف بر قزوین در بلاد دیلم دهند. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)....
رجوع شود به امیرمسعود موسی زاده
رجوع شود به امیرمسعود موسی زاده
طاق و ترم . [ ق ُ ت ُ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به طاق و طارم شود.
طرم . [ طُ رُ ] (اِ صوت ) بانگ دهل و نقاره باشد. (برهان ) (آنندراج ).
طرم . [ طَ رَ ] (ع مص ) کبود گردیدن دندانها. یقال : طَرِمَت ْاسنانه طَرَماً. || روان و جاری گردیدن انگبین از خانه ٔ مگس و پر شدن آن از آن ...
طرم . [ طِ / طَ ] (ع اِ) انگبین با موم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انگبین . (مهذب الاسماء). عسل . (دهار). شهد غلیظ. (غیاث اللغات ). || مسکه و...
طرم . [ طُ ] (ع اِ) کوره ٔ آتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کانون آتش . (منتخب اللغات ). || درختی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).