تری
نویسه گردانی:
TRY
تری . [ ت َ ] (اِ) با یاء مجهول دیوار بسیار بلند و سدی که در پیش چیزی بکشند. (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بندروغ . (ناظم الاطباء). و رجوع به ترا شود.
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تری تنه . [ ت ْ ت َ ن َ ] (اِخ ) ۞ در افسانه ٔ نزاع با مار سه سر که در اوستا بصورت «ثره اته اونه » ۞ یعنی فریدون آمده است . و رجوع به م...
تری داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) رطوبتی بودن . رطوبت مزاج بودن : شراب نو، نشاید مردمانی را که تری دارند و باد بر ایشان غلبه دارد. (نورو...
تری بونوس . [ت ْ ] (اِخ ) بنقل پروکپوس طبیبی معروف که طبابت دربار روم میکرد. پس از شکست رومیان از انوشیروان ، پادشاه ایران ، برای متارکه ...
تری بونین . [ ت ْ ب ُن ِ ی َ ] (اِخ ) ۞ مستشار حقوقی روم در قرن ششم میلادی بود که بدست ژوستینین اول بریاست دیوان ایالتی روم رسید و در ...
تری مورتی .[ ت ْ ] (اِخ ) ۞ تثلیث هندو، که مرکب است از «برهما»، بعنوان خدای خالق ، «ویشنو» خدای حافظ و نگهبان و «سیوا» خدای ویران کننده ...
سان تری تس . [ ت ِ ] (اِخ ) نام رودی است که بعضی آن را با رودخابور تطبیق کرده اند. ولی باید دانست که این خابور غیر از این خابوری است که ...
خشکی و تری . [ خ ُ ی ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بر و بحر : بخشکی و تری و دریا و دشت بسی راه و بیراه را درنوشت .نظامی .
تری یاریوس . (اِخ ) ۞ یکی از سرداران مجرب رومی و رئیس ساخلو قشون روم در پنت بود که از مهرداد ششم پادشاه پنت شکست خورد و فراری شد. و ر...
تری و اندروم . [ ] (اِخ ) حاکم نشین تروانکر - کوشن (یکی از نواحی جنوبی هند) است . و رجوع به تروانکر - کوشن در همین لغت نامه شود.
تری تان تخم . [ ت ْ ت َ ] (اِخ ) ۞ پسر اردوان و یکی از فرماندهان بزرگ خشایارشا است که مخالف جنگ با یونان بود. رجوع به ایران باستان ج ...