اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تریج

نویسه گردانی: TRYJ
تریج . [ ت ِ ] (اِ) تریز. تیریز: به تریج قبای کسی بر خوردن ، بصورت استهزاء؛کمترین بی حرمتی شدن به کسی که حرمتی ندارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تریز و تیریز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
تریج . [ ت َ ] (ع ص ) ریح تریج ؛ باد تند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باد شدید. (از المنجد). || رجل تریج ؛ مرد سخت اعصاب . (منته...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علی عبدی
۱۳۹۰/۰۳/۰۴ Iran
0
10

باسلام لطفا کلمه تریج رامعنی کنید


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.