اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تس

نویسه گردانی: TS
تس . [ ت َ ] (اِ) طپانچه و سیلی باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). طپانچه باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) :
رخ اعدات از تس نکبت
همچو قیر و شبه سیاه آمد.

رودکی (از فرهنگ جهانگیری ).


اگر تو یادگیری یککی بس
وگر با دوکنی یارت بنی کس
و گر بی سه کنی بی یار گردی
و گر افزون کنی بر سر زنی تس .

(یکی از پارسیان از انجمن آرا).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
طث . [ طَث ث ] (ع اِ) نوعی از بازیچه ٔ کودکان که می افکنند چوب مدور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازیی است کودکان را. و آن چنان است که ...
طث ء. [ طَث ْءْ ] (ع مص ) بازی کردن به قُله که غوک چوب باشد. || پلیدی افکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ذات طس . [ ت ُ طَ ] (ع ص مرکب ، اِمرکب ) سورتی از قرآن که به طس آغازد.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.