اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تسمیر

نویسه گردانی: TSMYR
تسمیر. [ ت َ ] (ع مص ) استوار کردن چیزی را.و میخ دوز نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیزی را به میخ استوار کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). در، یا جز آنرا به میخ استوار کردن . (از المنجد). || دامن برزدن و رها کردن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زود رها کردن تیر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). تشمیر چیزی یعنی رها کردن آن یا رها کردن تیر به شتاب . (از اقرب الموارد). رهاکردن تیر. (از المنجد). || بسیار آب کردن شیر. (تاج المصادر بیهقی ). تنک کردن شیر به آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنک و رقیق کردن شیر به آب . (آنندراج ). رقیق کردن شیر را با آب . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). || نوشیدن خمر را. (از المنجد). || نوشیدن خمر را.(از المنجد). || کور کردن چشم کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتش در دیده کشیدن یا کور کردن آن . (از متن اللغة). || چریدن چارپا نبات را. (از المنجد). || شتابانیدن شتر را. (از متن اللغة). و رجوع به تشمیر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تثمیر. [ ت َ ] (ع مص ) بسیار کردن مال . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افزودن و بسیار کردن . (زوز...
تصمیر. [ ت َ ] (ع مص ) بخل کردن و منع نمودن . || در وقت غروب آفتاب درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.