تسنی
نویسه گردانی:
TSNY
تسنی . [ ت َ س َن ْ نی ] (ع مص ) بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). از حال بگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). برگردیدن و متغیر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اصل آن تسنن و یکی از نونها به یاء بدل شده است . مثل تغضی از تغضض . (منتهی الارب ). تغیر. (متن اللغة) (المنجد). تغیَّرو فی الاساس «ولم یتسن لم تغیّره السنون ». (اقرب الموارد). || آسانی و نرمی کردن در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تَسَهﱡل و تیسر شخص در کار خود. (از اقرب الموارد) (از المنجد). آسان کردن کسی در کار خود. (از متن اللغة). || افسون کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || خوشنودکردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راضی کردن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تسنی چیزی ؛ تیسر آن . (از متن اللغة).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تثنی . [ ت َ ث َن ْ نی ] (ع مص ) دوتاه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دوتا شدن . (زوزنی ) (ناظم الاطباء). بدو درآمدن . (ت...
تصنی . [ ت َ ص َن ْ نی ] (ع مص ) نشستن نزدیکی دیگ بحرص که گوشت را کفانیده کباب سازد و بریانی کند بحدی که خاکستر بدو رسد. (ازمنتهی الارب ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.