اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعسف

نویسه گردانی: TʽSF
تعسف . [ ت َ ع َس ْ س ُ ] (ع مص ) بر بیراه رفتن . (زوزنی ). بیراه رفتن و خمیدن از راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیراه رفتن . (غیاث اللغات ). به یکسو شدن از راه . (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی ). || آغاز سخن کردن با تکلف و بی هدایتی و درایتی . (از اقرب الموارد) : و اعتقاد من درباره ٔ او حمل بر تکلف و تعسف نکند. (تاریخ قم ص 5). || حمل کلام بر معنی که بر آن دلالتی ظاهر ندارد. (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی ). || ستم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ستم کردن و انصاف ندادن . || گرفتن چیزی بناحق . || بدون تدبیر و رویه کاری کردن . (از اقرب الموارد). || بر فوت چیزی ملول شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: تنس tans (سغدی) آنوتاپ ãnutâp (سنسکریت: ánutâpa) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
تأسف . [ ت َ ءَس ْ س ُ ] (ع مص ) اندوه خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (آنندراج ). تلهف . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). دریغ و درد خوردن و ان...
تأثف . [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] (ع مص ) احاطه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گرد چیزی درآمدن . (زوزنی ). || نهان خانه ساختن . (منتهی الارب )...
تأسف آور. [ ت َ ءَس ْ س ُ وَ ](نف مرکب ) تأسف انگیز. که اندوه و حسرت آورد. که دریغ و درد انگیزد. رجوع به تأسف و ترکیبات آن شود.
تأسف انگیز. [ ت َ ءَس ْ س ُ اَ ] (نف مرکب ) تأسف آور. که تأسف آورد. که دریغ و درد آورد. که اندوه و حسرت آورد. رجوع به تأسف و ترکیبات آن...
تأسف خوردن . [ ت َ ءَس ْ س ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) اندوه خوردن . افسوس خوردن .دریغ خوردن : بسیار تأسف خورد و توجع نمود. (تاریخ بیهقی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.