اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعویذ کردن

نویسه گردانی: TʽWYḎ KRDN
تعویذ کردن . [ ت َع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دعای دفع بلا کردن . حرز بستن . محفوظ کردن . در پناه قرار دادن . دعای دفع بلا قرار دادن :
از این دیو تعویذ کن خویشتن را
سخنهای صاحب جزیره ٔ خراسان .

ناصرخسرو.


تعویذ کند گیتی هر نامه که آن را
محمود براهیم بود بر سر عنوان .

مسعودسعد.


از زعفران روی من و مشک زلف دوست
تعویذ کرده ام ، ز من آن دیواز این گریخت .

خاقانی .


و رجوع به تعویذشود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تعویض کردن . [ ت َع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدل کردن . تبدیل کردن . تغییر دادن . تاخت زدن . و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.