تغریز
نویسه گردانی:
TḠRYZ
تغریز. [ ت َ ] (ع مص ) ترک دادن و دوشیدن ناقه را یا آب سرد پاشیدن بر پستانش تا شیر منقطع گردد یا یک نوبت میان دو نوبت دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || دنبال بر زمین فروبردن ملخ . (زوزنی ). دم فروبردن ملخ بر زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروکردن سوزن در چیزی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
تغریز. [ت َ ] (ع اِ) واحد تغاریز. رجوع به همین کلمه شود.
تغریض . [ ت َ ] (ع مص ) تر و تازه چیدن چیزی را یا تر و تازه بریدن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از...
تقریض . [ ت َ ] (ع مص ) شعر گفتن کسی را بمدح یا ذم . ضد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقریظ. [ ت َ ] (ع مص ) بستودن . (زوزنی ). ستودن زنده را بحق باشد یا باطل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ستودن و...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ایستودنام istudnām (مانوی) (به نام ستودن) بورژیت buržit (پهلوی)***فانکو آدینات 09163657861