اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقصیر کردن

نویسه گردانی: TQṢYR KRDN
تقصیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوتاهی کردن و گناه و خطا کردن . (ناظم الاطباء) :
تقصیر نکرد خواجه در ناواجب
من در واجب چگونه تقصیر کنم .

رودکی .


من اندر خدمتش تقصیر کردم
درخت خدمت من گشت بی بر.

فرخی .


نکرد رای تو تقصیر در مصالح ملک
سپهرهم نکند در هوای تو تقصیر.

معزی (از آنندراج ).


فردات برم به خرفروشان
گویم خر کیست نادر و تیر
و آنگه ده به چوب ده به گردن
با تو که کند به چوب تقصیر.

سوزنی .


هیچ تقصیر در معزایش
مکنید ار موافقان منید.

خاقانی .


به تقصیری که از حد بیش کردم
خجالت را شفیع خویش کردم .

نظامی .


مهین بانو به درگاه جهانگیر
نکرد از شرط خدمت هیچ تقصیر.

نظامی .


نباشد پرده ٔ بیگانگی جز بال و پر صائب
مکن در سوختن تقصیر اگر بال و پری داری .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.