اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تلقاء

نویسه گردانی: TLQAʼ
تلقاء. [ ت ِ ] (ع اِ) دیدار، اسم مصدر است . ... سوی . برابر و مقابل . ۞ یقال : توجه تلقاء النار و تلقاء فلان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برابر. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تلقاء مدین ؛ به سوی مدین . و مدین اسم بلد بعث الیه شعیب النبی علیه السلام . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
طلقاء. [ طُ ل َ ] (ع ص ، اِ) از بند رها کردگان . (ربنجنی ). ج ِ طلیق . (مهذب الاسماء): ثم ولی مروان بن الحکم طرید لعین رسول اﷲ و ابن لعینه فا...
تلقع. [ ت َ ل َق ْ ق ُ ] (ع مص ) دشنام دادن و سخن راندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تلقع بالکلام ؛ رمی به رمیاً. (اقرب الموار...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.