اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تلنگر

نویسه گردانی: TLNGR
تلنگر. [ ت َ / ت ِ ل َ گ ُ ] (اِ) گذاشتن نوک انگشت میانی را به نوک ابهام و آن را به قوت لغزاندن تا بن ابهام بنحوی که بانگ برآید. (ناظم الاطباء). || زدن با ناخن وسطی چیزی را، بدین گونه که سر وحشی ناخن وسطی را به انسی بند برین ابهام فشرده با فشار جدا کردن ناخن وسطی را از آن برای بردن گرد و غباری از جامه یا برآوردن آوازی ضعیف از چیزی : به نان تلنگر زدن تا خاکستر روی آن بشود. به جامه تلنگر زدن برای اینکه آلودگی آن به گچ و جز آن زائل گردد. بدر تلنگر زدن تا تنها آنکه منتظر است بشنود و کس دیگر نداند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پف تلنگر. [ پ ُ ت ِل ِ گ َ ] (اِ مرکب ) از پف بمعنی دم و تلنگر، زدن با نوک ناخن وسطی فشرده به ابهام . || نان از شب مانده که بار دیگر بر...
تلنگر زدن . [ ت َ / ت ِ ل َگ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) نوک انگشت میانه را به نوک انگشت بزرگ فشردن و بر چیزی زدن . رجوع به تلنگر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
میرعلی
۱۳۹۱/۱۱/۲۹ Iran
3
3

با سلام. کلمه تلنگر یک واژه ترکی است، البته ترکی اویغوری. احتمالا به همراه کلمات تلنگی//تلنجی از روابط با ترکان قره‌خانی وارد زبان فارسی شده است. در ترکی اویغوری کلمات تیل (زبان)، تیله (آرزو کن، بر زبان آر)، تیلنگ (آرزو)،تیلنگی (آرزو کننده و سائل و گدا)،
تیلنگور (عریضه و شاید هم رجز خواندن) هنگام خواندن عریضه ویا رجز فرد انگشت اشاره خود را به طرف فرد مقابل گرفته و با دست بدان اشاره می کند و در این موقع تاثیر غیر مادی کلام (عرضه و رجز) در فرد مقابل بیشتر می شود. در حالی که براساس واجآرایی زبان فارسی کلمه تلنگر
که در ترکیب آن صدای «ل» وجود دارد نمی تواند فارسی باشد. در زبان ترکی ترکیه بجای تیل از واژه دیل (زبان) استفاده می شود و مشتقات دیله‌ (آرزو کن)، دیلک (آرزو)، دیلکچه (عریضه) موجود هست.

حمید وهابی
۱۴۰۳/۰۲/۱۸
0
0

تلنگ زدن در لهجه مردم گلباف کرمان به معنی بشکن بکار میرود


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.