تمام اجزا. [ ت َ اَ ] (ص  مرکب ) کامل  ودرست . (ناظم  الاطباء). کامل  و بی قصور. (غیاث  اللغات ). کامل  و بی نقصان . تمام عیار. (آنندراج ) 
: کوشش  بی  طالعان  هرگز تمام  اجزانبود
دامنی  گر داشت  این  خلعت  گریبانی  نداشت . 
فیاض  (از آنندراج ).
رجوع  به  تمام  و تمام  عیار شود.