تمر
نویسه گردانی:
TMR
تمر. [ ت َ ] (ع مص ) خرما خورانیدن قوم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تمر شود.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
طمر. [ طُم ْ م َ ] (ع اِ) بیخ و بن . طمور. (منتهی الارب ). اصل . (منتخب اللغات ). || (اِمص ) غفلت . || نادانی ، گویند: انت فی طمرک الذی کنت...
شاه طمر. [ طَم َ ] (اِ مرکب ) شریان کلان و بزرگ . (ناظم الاطباء).