 
        
            تمساح 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        TMSAḤ 
    
							
    
								
        تمساح . [ ت َ ] (ع  مص ) دروغ  گفتن . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). رجوع  به  مسح  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        تمساح . [ ت ِ ] (ع  اِ) مرد دروغگوی . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). سخت  دروغزن . (مهذب  الاسماء).  ||  مرد بدخوی .(منتهی  الارب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این نام عربی، اینهاست: گاندو gāndo (بلوچی)***کومفیر kumfir (سنسکریت: kumbhira) ***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اشک تمساح. هر ابرازی از عواطفِ دروغین را گویند که برای تأثیر گذاری بر دیگران در جهت جلب اعتماد آنها و سوء استفادهٌ متعاقبِ این اعتماد بکار رود. رجوع ش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تمساح  قتال . [ ت ِ ح ِ ق َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه  از شمشیر است . (انجمن  آرا).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بحیره ٔ تمساح . [ ب ُ ح َ رَ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) دریاچه ٔ تمساح ، نام  دریاچه ای  است  در مصر سفلی  و حوالی  اسماعیلیه ، به  علت  داشتن  تمساح  فراوان  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دریاچه ٔ تمساح . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) بحیره ٔ تمساح  درمصر سفلی . رجوع  به  بحیره ٔ تمساح  در ردیف  خود شود.