اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنزیل

نویسه گردانی: TNZYL
تنزیل . [ ت َ ] (اِخ ) قرآن مجید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کتاب خدای تعالی که پیغامبرخاتم آورد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر وخداوند نهی .

فردوسی .


شور است چو دریا بمثل ظاهر تنزیل
تأویل چو لؤلوست برِ مردم دانا.

ناصرخسرو.


معنی طلب از ظاهر تنزیل چو مردم
خرسند مشو همچو خر از قول به آوا.

ناصرخسرو.


جز به علمی نرهد مردم ازین بند عظیم
کآن نهفته ست به تنزیل درون زیر حجاب .

ناصرخسرو.


پیدا چو تن تو است تنزیل
تأویل در او چو جان مستَّر.

ناصرخسرو.


بگفت ای صنادید شرع رسول
به ابلاغ تنزیل و فقه و اصول .

(بوستان ).


نبینی که حق تعالی در محکم تنزیل از نعیم بهشت خبر میدهد که اولئک لهم رزق معلوم . ۞ (گلستان ).
زمانی بحث علم و درس تنزیل
که باشد نفس انسان را کمالی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تنزیل . [ ت َ ] (ع مص ) فروفرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات )...
تنزیل /tanzil/ (اسم) [عربی] ۱. سود؛ بهره. ۲. [مجاز] = قرآن ۳. (اسم مصدر) پرداخت وجه برات یا سفته قبل از سررسید آن و کسر مبلغی از آن به عنوان سود. ۴. (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.