اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنها ماندن

نویسه گردانی: TNHA MANDN
تنها ماندن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) منفرد ماندن . جدا از دیگران ماندن . شذوذ. بی همراه شدن :
چو تنها بماند آن شه پرخرد
بترسیدکز لشکرش بد رسد.

فردوسی .


رجوع به تنهاو دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.