تو
نویسه گردانی:
TW
تو. [ ت َوو ] (ع ص ، اِ) تنها و طاق ، و منه الحدیث : الطواف توّ و الاستجمار تو. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رسن یک تاه تافته . ج ، اتواء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رسنی که یک لا تابند. (آنندراج ). || خیمه ٔ برپا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنای برآورده شده . (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). || وَجَّه َ فلان من خیله بألف تو؛ ای بألف واحد. || مرد بی پروا از دین و دنیا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فارغ از کارها. (آنندراج ). || ایلغار، یقال : جاؤا تواً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاء تواً؛ یعنی قصدکنان آمد چنانکه هیچ چیز او را بازنگرداند. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
طوء. [ طَوْءْ ] (ع مص ) رفتن . || دور رفتن . (منتهی الارب ).