اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توران

نویسه گردانی: TWRʼN
توران . (اِخ ) دهی است به حران ، از آن ده است سعد عروضی بن حسن و محمد فرازبن احمد. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
غب توران . [ غ ُب ْ ب ِ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک خورالدبیل . (منتهی الارب ).
دره ای است بسیار زیبا و بکر در شهرستان بناب استان آذربایجان شرقی در نزدیکی روستای تاریخی صور
توران زمین . [ زَ ] (اِخ ) توران زمی . مملکت توران . سرزمین توران : برفتش سیاوخش و آن را بدیدمر آن را ز توران زمین برگزید. فردوسی .به منشور و...
توران خدای . [ خ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) خدای توران . پادشاه توران . فرمانروای توران : مگر شاه ارجاسب توران خدای که دیوان بدندی به پیشش بپا...
توران سپه . [ س ِ پ َه ْ ] (اِ مرکب ) توران سپاه : بشد پیش توران سپه او به جنگ بغرید همچون دمنده نهنگ . فردوسی .تهمتن به توران سپه شد به جنگ...
توران ستان . [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ) ستاننده ٔ توران . تسخیرکننده ٔ توران . توران گشای . از القاب رستم : ور عدو بیژن شبیخون است شاه رستم توران...
توران سپاه . [ س ِ ] (اِ مرکب ) سپاه توران . نیروی جنگی توران . توران سپه : دلیران و گردان توران سپاه بسی نیز با او فکنده به راه . فردوسی ....
توران گروه . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) لشکر توران . تورانیان . توران سپاه : زدش بر زمین همچو یک لخت کوه پر از بیم شد جان توران گروه . فردوسی .ز شبگیر...
توران شهریاری (بهرامی) (زادهٔ ۱۳ آبان ۱۳۱۰ در شهر کرمان)، شاعرهٔ برجسته زرتشتی است که عمدهٔ شهرت او به خاطر اشعار ملی گرایانه‌ای می‌باشد که با استحکام...
سیده توران میرهادی (خُمارلو) (تولد ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ – درگذشت ۱۸ آبان ۱۳۹۵) استاد ادبیات کودک، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش و پایه گذار مجتمع آموزشی تج...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.