اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توفیق دادن

نویسه گردانی: TWFYQ DʼDN
توفیق دادن . [ ت َ / تُو دَ ] (مص مرکب ) تیسیر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). موافق ساختن پروردگار کار بنده را با رضای خویش : ایزد عزّ ذکره مارا و همه ٔ مسلمانان را در عصمت خویش نگاه دارد و توفیق اصلح دهاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 254). ایزد تعالی توفیق خیرات دهاد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 357).
یا رب بفضل خویش تو توفیق ده مرا
تا روز و شب بدارم طاعت به طاعتش .

ناصرخسرو.


چنان زندگانی کن ای نیک نفس
از آن پس که توفیق دادت خدای .

سنائی .


توفیق طاعتش ده و پرهیز معصیت
هرچ آن ترا پسند نباشد بر او مران .

سعدی .


رجوع به توفیق و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.