اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توه

نویسه گردانی: TWH
توه . [ ت َ / ت ُ ] (ع اِ) هلاکی و هالک و تباه . یقال : فلان توه ٌ و توه ٌ (بالضم ). ج ، اتواه . اتاویة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). هالک . (اقرب الموارد): فلاة توه ؛ بیابان گم راه کننده . (ناظم الاطباء). فلاةتوه ؛ یضل فیها. (المنجد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
توه . (اِ)به معنی تووه است که جفت باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). زوج و جفت و دوتائی . (ناظم الاطباء). || به معنی لای و ته...
توه . [ ت َ وَه ْ ] (اِ) تبه که ضایعشده و نابودگردیده و بکارنیامدنی باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
توه . [ ت َ ] (ع مص ) هلاک شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تکبر نم...
توه . [ ت ُ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان یعقوب وندپاپی است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
توه طاق . [ ت ُوِ ] (اِخ ) دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
توه لطیف . [ ت ُ وِ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت پائین است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهن...
توه خشکه . [ ت ُ وَ خ ُ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان روشکان است که در بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرا...
توه خشکه . [ ت ُ وِ خ ُ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جلالوند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
ماهی توه . [ ت َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) به معنی ماهی تابه که در آن ماهیان را بریان کنند. (آنندراج ). ماهی تابه . ماهی تاوه . و رجوع به ماهی تاب...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.