تهام
نویسه گردانی:
THAM
تهام . [ ت ِ ] (اِخ ) وادئی است به یمامة. (منتهی الارب ) (مراصد الاطلاع ) (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
تهام .[ ت َ ] (ع ص ) رجل تهام ؛ منسوب به تهامة؛ یعنی از اهل مکه . ج ، تهامون . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
تهام . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لفمجان است که در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...