اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ته بندی

نویسه گردانی: TH BNDY
ته بندی . [ ت َه ْ ب َ ] (حامص مرکب ) به اصطلاح صباغان ،رنگی که برای تقویت پیش از رنگ مقصود کشند. (غیاث اللغات ). به اصطلاح رنگرزان ، رنگی باشد که جامه را پیش از رنگ کردن دهند تا آن رنگ که مطلوب است قوی و دلخواه حاصل شود. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
خون در دل می ، میکند ته بندی صهبای تو
گلشن به غارت میدهد رنگ حنائی پای تو.

تأثیر (از آنندراج ).


|| چیزی که پیش از خوردن شراب و غیره خورند مرادف ته پا. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کمی غذا خوردن ، پیش از رسیدن طعام معتاد. کمی قبل از وقت مقرر خوردن . و با کردن صرف شود. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). || عمل بستن پی بنا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || به معنی جزوه بندی کتاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دوختن اوراق کتاب بیکدیگر از جانب انسی آن دوختن جزوات یک کتاب را پیش از تجلید به یکدیگر، و با کردن صرف شود. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). به همه ٔمعانی رجوع به ته و ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.