تیبا. (هزوارش ، اِ) به زبان زند و پازند آهو را گویند و به تازی ظبی خوانند. (برهان ). هزوارش تیبا
۞ پهلوی آهوک
۞ (آهو) (حاشیه ٔ برهان چ معین ) (از ناظم الاطباء). به زبان زند و پازند در برهان آهو آورده و در فرهنگها نیافتم . (انجمن آرا) (از آنندراج ). || به معنی دفع کردن و انتظار و عشوه . (غیاث اللغات ). در غیاث به معنی دفعه کردن (کذا) و انتظار و عشوه آمده . (آنندراج )
: هین بِجِه زین مادر و
۞ تیبای او.
سیلی بابا به از حلوای او.
مولوی (چ نیکلسون دفتر 6 ص 355).
کند صدگونه تیبا آن پری رو
فریبد مردمان آن چشم آهو.
میرنظمی .