اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیره تن

نویسه گردانی: TYRH TN
تیره تن . [ رَ / رِ ت َ ] (ص مرکب ) سیاه اندام . کالبد سیاه و تاریک :
پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز.

فردوسی .


فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است
پاکیزه خرد نیست نه این جوهر گویا.

ناصرخسرو.


رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.