اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیره چشم

نویسه گردانی: TYRH CŠM
تیره چشم . [ رَ / رِ چ َ / چ ِ ](ص مرکب ) کور. نابینا. (از فهرست ولف ) :
ز لشکر دو بهره شده تیره چشم
سر نامداران ازو پر ز خشم .

(شاهنامه ٔ فردوسی چ بروخیم ج 2 ص 329).


اشعار پند و مدح بسی گفته است
آن تیره چشم شاعر ۞ روشن بین .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.