اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیره دود

نویسه گردانی: TYRH DWD
تیره دود. [ رَ / رِ] (اِ مرکب ) دود سیاه و تیره و ظلمانی :
برانگیخت از بام دژ تیره دود
دلیری به سالار لشکر نمود.

فردوسی .


کزان بر نخستین تو خواهی درود
وز آتش نیابی مگر تیره دود.

فردوسی .


نیامد ز گفتار من هیچ سود
ندیدم ز آتش بجز تیره دود.

فردوسی .


رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.