گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تین نویسه گردانی: TYN تین . (اِخ ) التین . سوره ٔ نودوپنجمین از قرآن کریم . مکیه . و آن هشت آیت است . پس از الم نشرح و پیش از علق : تقویم صورت ما، کردند باغبانان برخوان اگر ندانی آغاز سورةالتین .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی تلان تین تلان تین . [ ت ُ ت ِ ی َ ] (اِخ ) ۞ پادشاه قسمتی از ایلیریه و معاصر اسکندر. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1229-1230 شود. من تین یی لس متز من تین یی لس متز. [ م ُ ل ِ م ِ ] (اِخ ) ۞ مون تین یی لس متز. مرکز بخشی است که در متز، مرکز ایالت موزل ۞ فرانسه واقع است و 26638 تن سک... طین این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوى تینا Tina به معناى گِل برداشته معرب نموده و ساخته اند: طین ، طینَة ، طان یطین ،... طین طین . (ع اِ) گل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طینة اخص ّ است از آن . خاک : و اذقلنا للملئکة اسجدوا لاَّدم َ فسجدوا الاّ ابلیس قال اءاسجد لمن خل... طین طین . [ طَ ] (ع مص ) نیک کردن کار گِل را. یقال : طان طیناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به گِل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || مهر ... طین طین . (اِخ ) (عقبة الطین ) اسم موضعی است به فارس . (معجم البلدان ج 6 ص 191). گل طین گل. ( اسم ) 1 - خاک گل . 2 - اقسام خاک رست که در کوزه گری و سفال سازی و غیره به کار رود زمین های رستی و سنگهای رستی . 3 - خاکهای سطحی زمین چون بیشتر ت... نیک طین این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. طین حر طین حر. [ ن ِ ح ُرر ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ محمدبن عبدون گوید: طین حر طین علک خالص از رمل بود. مؤلف گوید: گِلی است نزدیک در شیراز ... طین حیا طین حیا. [ ن ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صورتیست از طین خیا. رجوع به طین بلد مصطکی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود