اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثابت

نویسه گردانی: ṮABT
ثابت . [ ب ِ ](اِخ ) ابن محمد القمی ، کمال الدین . از جمله ٔ ملازمان قدیم سلطان مسعود ۞ چون عزالملک ابن مجدالدین الیزدجردی در سن هفتاد سالگی منصب وزارت قبول نمود و او بسوء خلق و کثرت طمع و هرزه گوئی و عیب جوئی موصوف بود کمال الدین ثابت قمی که بر درگاه سلطان مسعود اعتبار و اختیار تمام داشت کمر عداوت عزالملک بر میان بسته خواست که او را از پای درآورد و دست جورش را از سر اهالی مملکت کوتاه گرداند. بنابر آن بسلطان سنجر عرضه داشت کرد که پیوسته تعیین وزراء مفوض به رأی عالم آرای نواب درگاه عالم بود حالااتابکان وزیرنشانی می کنند و درین باب از بندگان آن آستان اقبال آشیان استجازه نمی نمایند و مضمون این عریضه بسمع اتابک اقسنقر رسیده کمال الدین ثابت را در قلعه ٔ همدان بقتل رسانید ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن یزید الانصاری . صحابی است . ابن حجر گوید که این ثابت بن یزید همان ابن ودیعة است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن یزید الأودی مکنی به ابوالسری . تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوحمزه ٔثمالی . تابعی است . و رجوع به ابوحمزه ٔ ثمالی شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) اسلم تیانی قرشی . تابعی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِ خ ) بنانی منسوب به قبیله ٔ بنانه . او در بنانه محله ای ببصره سکنی داشت .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) الخیار. از قدماء مشایخ است و با جنید و رویم صحبت داشته وطریقت از ایشان گرفته و پیوسته حکایت ایشان گفتی .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) سرقسطی . او راست : کتاب الدلائل .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) الضریر. از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) علاءالدین . از مشاهیر شعرای عثمانی مولد او شهر بوسنه . وی به اسلامبول شد و بکسب معلومات وقت پرداخت و در سال 112 هَ . ق...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ )قطنة ابوالعلأبن کعب عَتکی است . لاّنه اصیب عینه یوم سمرقند فکان یخشوها بِقُطنة و الاسماء المعارف الی ألقابها. و یکون ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۹ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.