اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثبور

نویسه گردانی: ṮBWR
ثبور. [ ث ُ ] (ع اِمص ) هلاکی . عذاب . || زیان . خسران . || بازداشتن . || زیان کشیدن . || هلاک گردیدن . || هلاک گردانیدن . هلاک کردن کسی را. || رسیدن سختی و بدی . || واهلاکا گفتن . (غیاث ). ویل ! وای ! :
بانگ میزد واثبورا واثبور
همچو جان کافران در قعر گور.

مولوی .


آن چنان کاندر زمستان مردعور
او همی لرزید و میگفت ای ثبور.

مولوی .


|| مولوی در شعر ذیل ترکیب نان ثبور را بمعنی حق ناشناس آورده است :
از برای آب جو خصمش شدند
آب کور و نان ثبور ایشان بدند.
|| زفیر. زفره .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ماهی سبور نوعی ماهی از راستهٔ شگ‌ماهی‌شکلان و خانوادهٔ شگ‌ماهیان و سرده سبوران است.که در اکثر موارد به اشتباه "صبور" نوشته می شود. سبور از دریا به...
صبور پارسی . [ ص َ رِ ] (اِخ ) شاعری است . منوچهری از او بدین بیت یاد کند:در خراسان بوشعیب و بوذر آن ترک کشی وآن صبور پارسی و آن رودکی چنگ ...
صبورکاشانی . [ ص َ رِ ] (اِخ ) رجوع به صبور شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.