ثرم
نویسه گردانی:
ṮRM
ثرم . [ ث َ رَ ] (ع مص ) اثرم گردیدن . افتادن دندان از ثنایا و رباعیات . دندان پیشین کسی شکستن . بردهن زدن چنانکه دندان بیفتد.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ثرم . [ ث َ ] (ع مص )شکستن دندان کسی را به زدن . || افتادن دندان . || (اصطلاح عروض ) اجتماع قبض و ثلم است در فعولن عول ُ بماند فعل بس...
ثرم . [ث َ رَ ] (اِخ ) کوهی است به یمامة. (مراصد الاطلاع ).
سرم . [ س َ ] (اِ) کنگر و آن رستنیی بود که برگش خاردار است و آن را پزند و با ماست خورند و بعربی حرشف خوانند. (برهان ) (از آنندراج ).به لغت ...
سرم . [ س َ رَ ] (ع اِ)درد کون . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
سرم .[ س َ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان سگ را زجر کنند،فیقال : سَرْماً سَرْماً. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
سرم . [ س ُ ] (ع اِ) دهان روده که مخرج ثفل است . (غیاث ) (آنندراج ). اندرون دبر مردم . ج ، اسرام . (مهذب الاسماء). نام دیگر معاء مستقیم است ...
سرم . [ س ِ رَ ] (ترکی ، اِ) لفظ ترکی است بمعنی دوال خراشیده . (غیاث اللغات ). دوالی که روی آن را خراشیده باشند تا نرم شود و به همین مناس...
صرم . [ ص َ ] (ع مص ) نیک بریدن چیزی را. (منتهی الارب ). بریدن . (تاج المصادر بیهقی ). بریدن و قطع کردن . (غیاث اللغات ). || ببریدن از کسی ...
صرم . [ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَرماء است . (منتهی الارب ). رجوع بدان لغت شود. || سیخک در مرغ و خروس خانگی ۞ . سیخک خروس . || صرم الدیک ...
صرم . [ ص ِ ] (ع اِ) نوع و گروه مردم و جز آن . ج ، اصرام و اصارم و اصاریم . (منتهی الارب ). || موزه ٔ نعل زده . (منتهی الارب ). || خانه های...