اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثقب

نویسه گردانی: ṮQB
ثقب . [ ث ُ ق َ / ث ُ ] (ع اِ) ج ِ ثُقبة. || روزن خانه . سوراخ . ج ، ثقوب و اَثقب :
چرخ چون گوز شکسته است از آن روز که ماه
چهره چون چهره ٔ بادام جبین پر ثقب است .

انوری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صقب . [ ص َ] (ع مص ) بمشت زدن کسی را. || بلند کردن کسی را. || فراهم آوردن چیزی را. || (مص ) بانگ کردن مرغ . || زدن بر چیز رست خشک...
صقب . [ ص َ ق َ ] (ع مص ) نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ). نزدیک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) نزدیکی . || دوری . از لغات اضداد است ....
سغب . [ س َ / س َ غ َ ] (ع اِمص ) گرسنگی . (بحر الجواهر) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). گرسنه شدن .
سغب . [ س َ غ َ ] (ع اِمص ) تشنگی و این کلمه مستعمل نیست . (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.