سنی . [ س ِ ] (اِ) مخفف سینی است و آن خوانی باشد که از طلا و نقره و مس و برنج سازند. (برهان ) (آنندراج ). || ریم آهن . (برهان ) (آنندراج )...
صنی . [ ص ُن َی ی ] (ع اِ مصغر) مصغر صنو. || مغاکچه در زمین نرم که آب در وی گرد آید و کسی وارد نشود آنرا و پروای وی نکند. || گویند شکاف...
قره سنی . [ ق َ رَ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 16 هزارگزی شمال ذهاب و 3 هزارگزی تپانی . موقع جغر...
کره سنی . [ ک ُ رِ س ُن ْ نی ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش سلماس شهرستان خوی که در شمال بخش واقع شده است . حدود آن : از شمال...
طلاق سنی . [ طَ ق ِ س ُن ْنی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به طلاق سنت شود.