اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جابر

نویسه گردانی: JABR
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمروبن حرام انصاری . مکنی به ابوعبداﷲ و ابوعبدالرحمان و ابومحمد، از کسانی است که حدیث بسیار از رسول اکرم (ص ) روایت کرده است . مسلم از وی روایت کرده که درنوزده غزوه با رسول اکرم (ص ) شرکت داشته است و در مصنف وکیع از هشام بن عروة نقل شده که گفته است : جابربن عبداﷲ مجلس درسی در مسجد نبوی داشت و از او کسب علم میکردند. و ابن ربیع گفته است : در زمان حکومت مسلمةبن مخلد جابر بمصر آمد و نزد عقبةبن عامر رفت و گفت : عبداﷲبن انیس را میخواهم که حدیث قصاص را از وی سؤال کنم . و اهل مصر در حدود ده حدیث از او دارند که البغوی آنها را از قتادة نقل کرده است و او آخرین فرد از اصحاب نبی اکرم است که پس از نابینا شدن در مدینه درگذشت . ابن حبان گفته است : جابر در سنه ٔ 78 بعد از آنکه نابینا شده بود درگذشت و بعضی سال وفات او را 77 و بعضی 74 و گروهی 63 هَ . ق . گفته اند. و نیز گفته شده است که وی نود و چهار سال زندگی کرده (حُسن المحاضرة فی احوال المصر والقاهرة ص 83 - 84). و رجوع به کتاب النقض ص 131 و الاستیعاب شود. و صاحب عیون الاخبار آرد: کنیت او ابوعبدالرحمان و بقولی ابوعبداﷲ است و معروف به انصاری و صحابی است . وی روایت کرده که نبی اکرم (ص ) گفت : ای جابر بعد از من عمر میکنی تا آنکه فرزندی از اولاد من بدنیا آید که نام وی نام من است . او علم را سخت میشکافد. پس چون او را ملاقات کردی سلام مرا باو برسان . (عیون الاخبار ج 1 ص 212). وی در فضیلت قزوین از حضرت رسول (ص ) روایتی نقل کرده است . (نزهة القلوب مقاله ٔ 3 ص 56). و از وی روایت شده که نبی اکرم (ص ) گفت : ای اهل خندق برخیزید که جابر «سوری » تهیه کرده است . و ابوالعباس ثعلب گفته است مراد آن است که رسول اکرم بفارسی صحبت کرده و کلمه ٔ سور را که فارسی است به کار برده است . (المعرب جوالیقی ص 192).
از ابی جعفر محمدبن علی (ع ) از طریق جابربن عبداﷲ انصاری روایت شده که گفت نزد فاطمه دختر رسول اﷲ (ص ) رفتم و لوحی نزد او دیدم که در آن اسماء اوصیاء و ائمه از اولاد آن بزرگوار ثبت بود. پس آنها را شماره کردم دوازده تن بودند که آخر آنان حضرت قائم از اولاد فاطمه (ع ) بود و سه تن بنام محمد و سه تن بنام علی بودند. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 7). و روایات دیگر نیز درباره ٔ محبت علی (ع ) و اولاد اطهارش در همین کتاب از او وارد شده است .
و صاحب قاموس الاعلام آرد: وی یکی از صحابه است . در غزوه ٔ عقبه ثانیه با آنکه کودکی بیش نبود بمعیت پدرش حاضر شد. در حضور وی در دو غزوه ٔ بدر و احد اختلاف کرده اند، و با این وصف در هیجده غزوه بمعیت حضرت رسول بوده و دروقعه ٔ صفّین هم همراه حضرت علی حضور داشته است . در اواخر زندگی نابینائی بچشمانش راه یافت ، آخرین کس ازحاضران در وقعه ٔ عقبه که تا آن وقت میزیست او بود وبسال 74 یا 77 هَ . ق . در 95 سالگی در مدینه منوره درگذشت ، ابان که پسر خلیفه سوم عثمان بن عفان و والی مدینه بود، نماز بر وی گزارد. کنیه اش ابوعبداﷲ است . بنا بروایتی در محاصره ٔ قسطنطنیه همراه یزیدبن معاویه بود، و در همین جا مرحوم یا مقتول شده و بهمین مناسبت مرحوم قوجه مصطفی پاشا بنام وی یک جامع و آرامگاهی بنا کرده است . ولی این مطالب با شرح حال صاحب ترجمه منافات دارد مثلا روایت وفات وی در مدینه منوره و حضورش در وقعه ٔ صفین با حضرت امیر با بودنش در خدمت یزیدبن معاویه سازگار نیست پس باید گفت اگر در خارج سور قسطنطنیه یکی از صحابه مسمی بجابربن عبداﷲ درگذشته صاحب ترجمه نیست بلکه دیگری بوده است . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به الاصابة شود :
کجاست جابر انصار و کو اویس قرن
ابوعبیده ٔ جرّاح و مالک اژدر (کذا) ۞ .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمرالمزنی . ابن فتحون او را استدراک کرده و گوید طبری گفته است که عمراو را بر سرزمینی که بوسیله ٔ دجله و فرات آبی...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمرو الراسبی البصری . مکنی بابی الوازع . رجوع به ابوالوازع جابر... شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمیرالانصاری .از انصار مدینه است و عطأبن ابی رباح از او روایت کند و وی او را در حدیث با جابربن عبداﷲ جمع کرده است ...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عوف .صحابی است . وی برادر عبدالرحمان بن عوف صحابه ٔ مشهورپیغمبر میباشد وقتی که مروان حکم اموی از شام لشکری بمکه ب...
جابر. [ ب ِ ](اِخ ) ابن عیاش . ابونعیم گفته است : حدیثی از وی نقل شده است . (چنین است در ابن الاثیر) ولیکن این صحیح نیست چه ابونعیم در ض...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن فطر اوبن ابی نصر. از ثابت البنانی روایت کند، ابن ابی حاتم او را ذکر کرده است ولی مجهول است . (لسان المیزان ج 2 ص...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قرةالحرانی . از شاگردان احمدبن خلف و محمدبن خلف و از صناع آلات فلکی است . (الفهرست ص 396).
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن کعب بن کرمان بن طرفةبن وهب بن مازن بن تیم بن اسدبن حارث بن العتیک الازدی . ابن کلبی او را نام برده است . و عبدا...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن لبید. مردی است که قصد خروج بر حکم بن هشام خلیفه ٔ اموی داشت و خبر وی بخلیفه رسید و بتدبیری او را از بین برد. رجوع...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ماجد صدفی . صحابی است و ابن یونس گفته که وی خدمت پیغمبر (ص ) رسیده و در فتح مصر حضور داشته است . و ابن لهیعة از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.