جابر
نویسه گردانی:
JABR
جابر. [ ب ِ ](اِخ ) ابن مالک . وی از ایوب بن عتبة والدیک الابیض خلیلی روایت دارد و هارون بن نجید از وی روایت کند.و بودن یکی از این دوتن باعث سستی احادیث او است زیرا رجال حدیث همه معروفند جز این دو. دارقطنی در المؤتلف والمختلف گفته است که اسناد وی صحیح نیست و ابن ماکولا او را مجهول شمرده است . (لسان المیزان ج 2 ص 87).
واژه های همانند
۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زکریا. از عمربن عبدالعزیز روایت کند و غیرمعروف است و ابوحاتم گوید مجهول است - انتهی . و ابن حبان او را در زمره ٔ ثق...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید الازدی . مکنی به ابی الشعثاء، تابعی است . عطا از ابن عباس آرد اگر مردم بصره بگفته ٔ جابربن زید گوش بدهند علم آ...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید جعفی . وی در میان شیعیان مقامی بلند داشته و نیرنجات را نیکو دانستی . وفاتش در سال 118 هَ . ق . است . (تاریخ گزی...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سفیان ملقب بالانصاری الرزقی . صحابی است و در زمان خلافت عمر درگذشته است . (قاموس الاعلام ). وی از بنی زریق الخزرج...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم . از یحیی بن سعید انصاری روایت کند و ازدی گوید حدیث او را نباید نوشت . - انتهی . عبداﷲبن احمد از پدر خود آرد که ...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم . از روات است ، ازدی گوید که احادیث وی نوشته نمیشود. عبداﷲبن احمد ازپدرش نقل میکند که از وی حدیث استماع کر...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم مسلمی . مکنی به ابومحمد. تابعی است . رجوع به ابومحمد جابر شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم هجیمی تمیمی . صحابی است . کنیه اش ابوجری یا ابوجروه است وی در بصره اقامت گزید. رجوع به قاموس الاعلام ترکی...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سمرة. صحابی است و در زمان عبداﷲبن زبیر. (تاریخ الخلفاء ص 143). و به سال 66 هَ . ق . درگذشت ۞ . (حبیب السیر چ خیام ...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سمرةبن جنادة السوائی . رجوع به ماده ٔ قبل شود.