جات . (پسوند)علامت  جمع در فارسی . تازیان  بعض  کلمات  فارسی  مختوم  به  «ه » غیرملفوظ را تعریب  کرده  
 ۞  به  «ات » جمع بسته اند، و ایرانیان  اینگونه  جمع معرب  را از آنان  اقتباس  کرده  و کلمات  دیگر (اعم  از فارسی  و عربی  و غیره ) را نیز بهمان  سیاق  استعمال  کرده اند 
:  تو زیربای  خوری ، و از کامه  و انبجات  پرهیز نکنی . معالجت  موافق  نیفتد. نظامی  عروضی . (چهارمقاله  چ  لیدن  ص 
86). و همچنین  نسخجات  دیوان ... و تعلیقجات  مناصب  جزو و کل  بمهر وزراء اعظم  رسیده ... . (تذکرة الملوک  ص 
10). سایر عرایض  را عضدالملک  بدفترخانه ٔ عریضجات  خواهد برد. (از دستخط ناصرالدین  شاه  بعضدالملک  بنقل  تاریخ  اجتماعی  و اداری  دوره ٔ قاجاریه ٔ عبداﷲمستوفی  ج 
1 تهران  
1324 ص 
178). و از این  قبیل  است : روزنامجات . دستجات . رقعجات . کارخانجات . علاقجات . حوالجات . میوجات . نوشتجات . رقیمجات . ادارجات  و غیره . رجوع  به  قاعده های  جمع در زبان  فارسی  معین  ص 
48 ببعد شود.