جار
نویسه گردانی:
JAR
جار. [ جارر ] (ع ص ) جرّدهنده . کشاننده . امتدادیافته .
- حروف جارّ . رجوع به جارَّة شود.
|| حارّ جارّ؛ از اتباع است . (منتهی الارب ). و عن ابی عبیدة: «اکثر کلامهم حارّ یارّ، یار بالیاء». (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جعر. [ ج َ ] (ع اِ) پلیدی خشک چسبیده بر کون . || پیخال مرغ شکاری . (منتهی الارب ). || باد شکم یا غایط درندگان . (اقرب الموارد). ج ، جُعور...
جعر. [ ج َ] (ع مص ) پیخال انداختن . (آنندراج ). سرگین اوگندن سگ . (زوزنی ). سرگین افکندن خداوند مخلب از سباع . (تاج المصادر بیهقی ). || صورت ...