اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جارود

نویسه گردانی: JARWD
جارود. (اِخ ) ابن ابی سبرة. در الموشح چنین آمده است : محمدبن عبداﷲ هذلی از جارودبن ابی سبرة نقل کرده که گفت : بر در خانه نشسته بودم که فرزدق عبور میکرد و نزد من ایستاد و گفت : یا ابانوفل ! بیتی شعر گفته ام که پس از آن نتوانستم گفتن . گفتم : کدام است ؟ گفت :
ان الذی سمک السماء بنی لنا
بیتاً دعائمه اعزّ و اطول .
گفتم :
بیتاً بناه لنا الملیک و ما بنی
ملک السماء فانه لاینقل .
سپس گفت :راه بر من باز شد و سرود:
بیتاً زرارة محتب بفنائه
و مجاشع و ابوالفوارس نهشل
لایحتبی بفناء بیتک مثلهم
ابداً اذا عدّ الفعال الافضل .

(الموشح صص 111-112).


و جاحظ درباره ٔ صاحب ترجمه چنین آرد: ابونوفل جارودبن ابی سبرة در حدیث بیانی داشت . وی راوی و نیز شاعری مفلق و دانشمند و از رجال شیعه بود. وقتی حجاج او را بازجوئی کرد گفت : چنین چیزی را در عراق گمان نمی بردم . او میگفت : هرگز حکمرانی گوش به حرف من نکرد مگر اینکه بر او پیروز شدم جز این یهودی (منظور بلال بن ابوبردة است ) که بر من ستم میکرد و چون خبر شد که او را شکنجه دادند تا ساقهایش باریک شد و وتر به خصیه ٔ او زدند، چنین سرود:
لقد قرّ عینی ان ّ ساقیه دقّتا
و ان ّ قوی الاوتار فی البیضة الیسری
بخلت و راجعت الخیانة و الخنا
فیسرک اﷲ المقدس للعسری
فما جذع سوءخرب السوس جَوفه
یعالجه النجار یبری کما تبری .

(البیان و التبیین ج 1 ص 262).


و رجوع به کتاب التاج و عیون الاخبار و امتاع الاسماع شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جارود. (ع ص ،اِ) مرد شوم بدفال . (منتهی الارب ). بداختر. (مهذب الاسماء). || سال سخت و قحط. (منتهی الارب ) (آنندراج ): سنة جارود؛ سال سخت و ...
جارود. (اِخ ) لقب بشربن عمروبن حنش عبدی بود. وی از اشراف زمان جاهلی و بزرگ طائفه ٔ عبدالقیس (طایفه ای از بنی اسد) بشمار میرفت . او اسلام ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.