اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جاریة

نویسه گردانی: JARY
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن قدامةبن مالک بن زهیربن حصن بن رزاح بن سعدبن بحیرةبن ربیعةبن کعب بن سعدبن زیدمناةبن تمیم تمیی سعدی . او را عم الاحنف میگفتند. طبرانی گفت : احنف وی را از روی احترام عمو میخواند، زیرا نسب آنها تنها در سعدبن زید بهم میرسد. ابن سعد او را جزء صحابیانی شمارد که به بصرة نزول کرد. او از یاران علی (ع ) بوده و هم اوست که عبداﷲبن حضرمی را در بصره آتش زد... (الاصابة ج 1 ص 227). صاحب عقدالفرید آرد: معاویة جاریةبن قدامه را گفت : چقدر پیش کسانت خوار بودی که ترا «جاریة» نام نهادند. جاریة گفت : تو چقدر پیش کسانت خوار بودی که ترا «معاویة»نامیدند، چه آنکه معاویه نام سگ ماده است . گفت : مادر نباشد ترا. گفت : مادرم مرا برای شمشیرهائی که در صفین در کف ما دیدی زائیده است . گفت : مرا میترسانی . گفت : شهرهای ما را با قدرت نگشودی و بزور، ما را مالک نگشتی ولی پیمان و عهد با ما بستی و ما نیز بتو قول تسلیم و اطاعت دادیم ، اگر وفا کنی وفا کنیم و اگر بجز آن روی آری همانا ما مردان سخت کوش و زبانهای تیز بدنبال خویش داریم . معاویه گفت : خدای همانند ترا میان مردم بسیار نکند. جاریه گفت : سخن نیک گوی و حرمت ما را نگه دار، زیرا بدترین دعاها نفرین هیزم کش است . (عقدالفرید ج 4 صص 119 - 110). و رجوع به تاریخ الخلفاصص 133 - 134 شود. صاحب حبیب السیر آرد: شاه مردان جاریةبن قدامه را به مدافعه ٔ ابن حضرمی نامزد فرمود و میان ایشان حربی صعب روی نمود و این نوبت گریز به ابن حضرمی رسید و جاریه از مقر او خبر یافته آتش در آن مکان زد و ابن حضرمی با موافقان خود که هفتاد تن بودند هم در این جهان به نایره ٔ عذاب معذب گشته رخت هستی به باد فنا دادند. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 569).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جاریة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث جاری . روان . رایجه . ساریه . نابعه . رونده . گذران . شونده . || کشتی . سفینه . ناو. (منتهی الارب ) (ترجمان علام...
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) جاریة بنی عدی ؛ یکی از آزادشدگان ابوبکر بود. و این جاریه را عمر پیش از آنکه به اسلام آید عذاب میکرد، ابوبکر وی راخرید ...
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) بنت مالک بن حذیفةبن بدر الفزاریة است . در امتاع الاسماع ص 296 نام او آمده است .
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن اصرم کلبی اجداری از بنی عامربن عوف است . ابن ماکولا گفت : جاریةبن اصرم صحابی و در شمار بصریها است و ابونعیم گفت ...
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن جابر عصری . ابن حجر آرد: رشاطی او را جزء وفد عبدقیس آورده است و ابن منده او را بنام جویریه عصری ذکر کرده و بگمان...
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن حُمَیْل بن شبةبن قرط اشجعی . طبری گفت : وی اسلام آورد و از اصحاب رسول اکرم (ص ) شد. ابن کلبی گفت : او جاریةبن حم...
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زید... ابن کلبی آرد: او صحابی است و در جنگ صفین با علی بود. (الاصابة ج 1 ص 227).
جاریة. [ی َ ] (اِخ ) ابن ظفر یمامی یا یمانی حنفی ، مکنی به ابونمران . ابن حبان گفت او را صحبتی است . و از دهثم بن قران روایت کند و جز از طر...
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن عامربن مجمعبن العطاف ۞ . او یک تن از کسانی است که در بناء مسجد الضرار شرکت داشت . (امتاع الاسماع ص 482).
جاریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ اشجعی . هم سوگند بنی سلمة و از انصار است . ابن فتحون او را استدراک کرده و از سیف بن عمر آرد که در روز یرموک با...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.